نوشته‌ها و سروده‌های علی عشایری
نوشته‌ها و سروده‌های علی عشایری

نوشته‌ها و سروده‌های علی عشایری

علی عشایری

ترجیع بندی طنز در شرح حال 4 دانشجوی ادبیات

از راست: علی عشایری، علی گودرزی، پژمان قرمزی و سجاد رییسی



بیچاره و سر به زیر و ساده 

پا در رهِ کازرون نهاده 

در دست، کتاب و مشق و جزوه 

هر روز به گوشه‌ای فتاده 

مستیم و خراب مثلِ حافظ 

مستیم ولی نه مستِ باده 

هر روز به فکرِ اینکه روزی 

تشکیل دهیم خانواده 

گاهی سرِ کار می‌رویم و 

تن را به مذلّتی نداده 

باری... سرمان به کارِ خود گرم 

بی حاشیه‌ایم و بی افاده 

یک روز کسی به ما چنین گفت

ای در پیِ علم، با اراده 


 در شهر کمی زرنگ باشید 

دنبال دو تا پلنگ باشید 

 

پژمانِ عزیز گفت: یُخ دُر*

یعنی که گزیده گوی چون دُر 

در شهر که دیده ببر و کفتار؟ 

ای مردکِ بی‌حساب و قلدر 

سجاد هم از کوره به در رفت 

هرچیز که گفت گشته سانسور 

گودرز که آرام‌تر از ماست 

می‌گفت که ای جنابِ دکتر 

با این همه حرف‌های بی‌ربط 

کردی همه را ز خویش دلخور 

آن شخص به چهره داشت لبخند 

می‌کرد ولی چنین تناظُر

 

در شهر کمی زرنگ باشید 

دنبال دو تا پلنگ باشید 

 

گفتم که عمو! مشنگ بودن 

در میکده‌ها ملنگ بودن 

 چون انگلِ اجتماع گشتن 

معتادِ حشیش و بنگ بودن 

تسبیح به دست و جام بر کف 

با خَلقِ خدا دو رنگ بودن 

هشتاد هزار سالِ شمسی 

در سایه‌ی ظلم و ننگ بودن 

بهتر که درونِ جنگلِ شهر 

در دست، تفنگِ جنگ بودن 

دیگر تو نگو زرنگ بودن 

دنبال دوتا پلنگ بودن 

 

در شهر کمی زرنگ باشید 

دنبالِ دو تا پلنگ باشید

علی عشایری، کازرون، 5 اردیبهشت 1398

..............

*یُخ دُر: واژه ای است ترکی به معنای «نیست»