تب کرده هوایِ آرزویم
افتاده خراب، رو به رویم
عمریست که انتظار مست است
نوشیده شراب از سبویم
بی تو همه واژههام خوابند
انگار شب است در گلویم
گفتم که خیالِ عشقِ خود را
با خویش در آیینه بگویم
وقتی که مرا بدونِ تو دید
آیینه شکست پیشِ رویم
علی عشایری
روزنامهی خبر جنوب، ضمیمهی ادبی نگاه پنجشنبه، ۲۰ تیر ۱۳۹۸