نخلها سروِ جنوباند
مجموعه رباعی از علی عشایری، چاپ اول 1399 شیراز، انتشارات لیان، 500 جلد، 79 صفحه
دکتر سیدجعفر حمیدی
ما را نه سکوت بیامان می شکند
نه سیلی بیرحم زمان می شکند
ما را تبر غریبه ها نه، اما
دستان لطیف دوستان می شکند (ص 12)
سرایندهی این مجموعه رباعی علی عشایری است که فقط 24 سال سن دارد اما رباعیاتی پر از تجربه، خبر، بودن و هستن دارد. چنانکه میدانید رباعی اوج گفتار یک شاعر است که اندیشه از آن میتراود و ما در طول تاریخ هزار و اندی ساله مان شاعران غزل پرداز و قصیده سرا داشتهایم اما این رباعیات اندک خیام است که در میان دیوان اشعار شاعران بیشتر می درخشد. رباعی هم منطق است هم احساس. منطقی که کسی قادر به پاسخگویی آن نیست و احساسی که میگوید و میسازد یا میسوزاند. رباعی سرا میداند که عشق او را کجا می برد:
از گوشهکنار میبرد ما را عشق
در دامن خار میبرد ما را عشق
با این همه دستهگل که دادهست به آب
آخر سر دار میبرد ما را عشق (ص 15)
عشایری با اینکه آغاز تجربه اندوزی اوست اما پیداست که از تجربهای سرشار برخوردار است که اطلاعاتی عمیق پشتوانهی آن است:
یک کاوهی بیقرار میخواهد شهر
منصورِ به رویِ دار میخواهد شهر
شبدیز و کَهَر، رخش زیاد است اینجا
شمشیرزنی سوار میخواهد شهر (ص 30)
و پیداشت که در کار شاعری، هم منصور باید بود و هم شمشیرزنی سوار که اگر چنین نباشد شعر و کار شاعر رمقی نخواهد داشت. در کار شاعری سوارکاری ماهر باید بود و تیراندازی قاهر، در غیر این صورت اگر تیرت به خطا رود با آبروی خود بازی کردهای. شعر آبروی شاعر است چنانکه همهی هنرها برافرازندهی هنر هنرمند هستند.
نخلها سروِ جنوباند بیش از هر چیز احساس ناب شاعر را در احترام و ستایش سرزمین خود نشان میدهد و پیداست که شاعر زادگاه و دیار خود را تا چه حد دوست دارد و به آن عشق میورزد. گفتنی است که نخل در جنوب بسیار مورد احترام است و سرو درخت دوست داشتنی همهی شاعران در طول زمان بوده و میباشد. اینچاست که علی عشایری با همانندی و تشابه این دو درخت نجیب، قدر و ارزش نخل را به خوبی در مرتبهای والا نشان داده است. با این حال در مجموعه 69 رباعی این کتاب فقط یک بار سخن از نخل به میان آمده:
قربانی شب شدم، نگاهم تنهاست
با این همه، چشم من به صبحی زیباست
در باغ بهار عشق همچون نخلم
نخلی که سرش نیست ولی پابرجاست (ص 64)
و در هشت رباعی از سرو سخن رفته است. و چنانکه در مقدمه یا درآمد کتاب گفتهاند: «نام این مجموعه که اولین تجربهی من در انتشار کتاب است برگرفته از شعری نیمایی است که برای نخلهای جنوب سرودهام: ... ده ما سرو ندارد اما/ نخل هایی دارد/ که پر از احساس اند/ همه آرام و صبور... نخل ها سرو جنوب اند، آری/ ده ما سرو ندارد اما/ نخل هایی دارد» (ص 7 و 8)
چند رباعی به چند انسان نامآور هدیه شده که ویژهی آن ها در سوگ استاد جمال زَیّانی است:
شهری که نماد واژهی اعجاز است
بی تو به غمی همیشگی دمساز است
رفتی و تمام واژهها لب بستند
بعد از تو سکوت راوی شیراز است (ص 41)
موفقیت این شاعر جوان را در ارائهی کارهای والاتر از خداوند خواهانم.
تهران، 15 خرداد 1400
منبع: ضمیمه ادبی روزنامه اطلاعات، 25 خرداد 1400